چگونه با سختی‌های فرزند پروری مقابله کنیم؟
 
چکیده
اهمیت تربیت نیکوی فرزند بر هیچ کس پوشیده نیست و والدین همواره در جهت بهتر بودن آن تلاش کرده اند. اما در این مسیر با سختی ها و مشکلات بسیاری  روبرو می شوند که منجر به خستگی و دلزدگی آنان می گردد. این مقاله با رویکردی جدید به بررسی این مشکلات و سختی ها پرداخته است

تعداد کلمات: 1321کلمه/ تخمین زمان مطالعه: 6دقیقه

نام نویسنده: حسنیه صالحان

مساله‌ی تعلیم و تربیت امری مهم است که از ارزش فوق العاده‌ای برخوردار بوده و تمام مکاتب و مذاهب، آن را سنگ بنای تحول و دگرگونی انسان می‌دانند

این امر خطیر از آنچنان جایگاهی در اسلام برخوردار است که پیامبر اکرم(ص) در روایتی در باب ارزش کار مربی می‌فرمایند: "خداوند و فرشتگانش و همه‌ی موجودات، حتی مورچه در لانه‌اش و ماهی در دریا بر آموزگار درس‌های نیک درود می‌فرستند."[1]

در بخشی از نصایح لقمان حکیم به فرزندش، به اهمیت تعلیم و تربیت در کودکی اشاره شده است و آمده: "ای فرزندم! اگر در کودکی تربیت شدی در بزرگسالی از آن بهره‌مند می‌شوی. هر آن کس که آهنگ تربیت کند به آن اهتمام می‌ورزد و هر کس به آن اهتمام ورزد برای دانستن آن خود را به زحمت می‌اندازد و هر کس خود را برای دانستن آن به زحمت انداخت، به شدت در جستجوی آن برمی‌آید و هر کس جستجویش شدت یابد از آن بهره‌مند شود."[2]

تربیت درست فرزند، از جمله حقوقی است که بر گردن والدین می‌باشد و ائمه‌ی اطهار(ع) تاکید زیادی روی آن داشته‌اند.

پیامبر اکرم(ص) در روایتی می‌فرمایند: "فرزندانتان را تکریم کنید و آنان را به نیکی تربیت کنید تا آمرزیده شوید."[3]

در روایت دیگری حضرت، تربیت نیک را بهترین ارثیه برای فرزندان دانسته‌اند و می‌فرمایند: "هیچ پدری چیزی بهتر از تربیت نیک برای فرزندش به ارث نگذاشته است."[4]

فرزندان نعمت‌های الهی‌ای هستند که در اختیار والدین قرار داده شده‌اند که اگر پدر و مادر در جهت انتقال عقاید صحیح و ایجاد رفتار درست در آنها کوشا باشند، خیر آنان را فراهم کرده‌اند و خداوند رحمت خویش را شامل حالشان خواهد ساخت.

در حقیقت، تربیت در خانواده به منزله‌ی مراقبت از فطرت توحیدی فرزند است که این پاسداری و محافظت از مهم‌ترین وظایف بزرگ تربیتی و اخلاقی می‌باشد.

امام سجاد(ع) در روایتی در باب تاثیر تربیت ، در فرزند و والدین می‌فرمایند: "حق فرزند تو این است که بدانی او از توست و هرگونه که باشد چه نیک و چه بد، در دنیای گذرا به تو منسوب است و تو در آنچه به او سرپرستی داری، در ادب نیکو و راهنمایی به سوی پروردگار و یاری بر اطاعت او ، مسئول هستی.پس بر این کار پاداش می‌گیری اگر درست عمل کنی و کیفر می‌بینی اگر نادرست عمل نمایی. پس او را چنان تربیت کن که با اثری که بر او می‌گذاری در دنیا زیبایی بیافرینی و با قیام شایسته به وظیفه‌ای که نسبت به او داری در نزد خداوند معذور باشی که هیچ قوتی نیست مگر از خداوند."[5]

در واقع هر کودکی که متولد می‌شود همانند آینه‌ای شفاف است که پدر و مادر با تربیت صحیح می‌توانند این پاکی را وسعت دهند و مانع از کدر شدن و آفت زدگی این ودیعه‌ی الهی شوند.

با توجه به اهمیت مقوله‌ی تربیت و دشواری حفظ این امانت الهی، گاها دیده می‌شود که والدین در امر پرورش فرزند با سختی‌ها و زحمات بسیاری روبرو می‌شوند که در برخی موارد به خستگی و حتی افسردگی منجر می‌شود. در واقع می‌توان گفت که عموم کسانی که فرزند دارند فشار و استرس‌های ناشی از آن را تجربه کرده‌اند

برای لذت بخش کردن این وظیفه و مقابله با سختی‌های آن توصیه‌های زیادی از جانب روان شناسان و متخصصان سلامت در این امر شده است که ازجمله‌ی آنها می‌توان به خواب کافی، تغذیه‌ی خوب و مراقبت از خود اشاره کرد.

از دیگر توصیه‌های آنها برنامه ریزی برای فرآیند فرزند آوری،مشارکت پدر در امور مراقبتی کودک و حمایت والدین از یکدیگر می‌باشد.[6]

هر چند که این توصیه‌ها و راهکارها تاثیر زیادی در کاهش مشکلات وسختی‌های فرزند پروری دارند اما هیچ کدام از آنها مربوط به تغییر جهان بینی و دید انسان نسبت به تربیت فرزند نمی‌باشد. چرا که در انجام هر کار مهمی، اگر انگیزه‌ای قوی همرا با جهان بینی درست وجود داشته باشد می‌توان موفق شد و راهکارهایی این چنینی وقتی در کنار انگیزه‌ی قوی قرار بگیرند تاثیر مثبت و موثر خود را می‌گذارند.

در امر تربیت و پرورش فرزند با توجه به این نکته که خالق هستی نهال وجودی فرزند را به امانت در اختیار ما گذاشته است تا جسم و روح او را بپرورانیم و انسانیت او را بالفعل برسانیم و از برکات وجود او و دفع و رفع بلا بهره‌مند شویم دیگر خستگی را حس نمی‌کنیم. چرا که بارها در طول تاریخ شرح حال انسان‌هایی را خوانده و شنیده‌ایم که وجودشان تاثیری شگرف در یک جامعه داشته است و سبب رفع بلا از آن جامعه و ایجاد تغییر و تحولات اساسی در اجتماع شده‌اند.
نویسنده‌‌ی کتاب سلوک با فرزند از منظری بالاتر به این مهم نگاه کرده است و در این زمینه می‌نویسد: "اگر تو به این حقیقت توجه داشته باشی که فرزندت انسان و خلیفه‌ی حضرت حق بر روی زمین بوده و به او سبحانه تعلق دارد و مظهر بالقوه‌ی تمامی تجلیات جمالی و جلالی و اسماء و صفات او می‌باشد وظیفه‌ی تربیتی و پرورشی‌ات را نسبت به وی دقیق‌تر انجام می‌دهی و در این امر احساس خستگی نمی‌کنی."[7]اگر تو به این حقیقت توجه داشته باشی که فرزندت انسان و خلیفه‌ی حضرت حق بر روی زمین بوده و به او سبحانه تعلق دارد و مظهر بالقوه‌ی تمامی تجلیات جمالی و جلالی و اسماء و صفات او می‌باشد وظیفه‌ی تربیتی و پرورشی‌ات را نسبت به وی دقیق‌تر انجام می‌دهی و در این امر احساس خستگی نمی‌کنی.

در جای دیگری نویسنده وجود فرزند و تربیت او را از بُعد دیگری مورد بررسی قرار می‌دهد و او را همچون نهالی می‌داند که از طرف شخصیت بزرگی در اختیار انسان قرار گرفته تا آن را به ثمر برساند و می‌نویسد: "اگر بزرگترین شخصیت اجتماعی کشوری که در آن زندگی می‌کنی یک نهالی را در اختیارت بگذارد و بگوید پرورش آن به عهده‌ی تو و آن را باید درخت تنومند پر ثمری کنی، آیا از پرورش آن احساس خستگی می‌کنی؟ تو نه تنها احساس خستگی نمی‌کنی، بلکه احساس لذت کرده و از این افتخاری که نصیبت شده است نزد این و آن سخن به میان می‌آوری و به خود می‌بالی."[8]

محمد بن مسلم در باب پاداش خستگی ها و رنج والدین در امرتربیت و بزرگ کردن فرزند روایتی را نقل می کند که : "یک روز نزد امام صادق(ع) نشسته بودم که یونس بن یعقوب ناله کنان وارد شد. امام صادق(ع) به وی فرمود: چه شده که تو را نالان می‌بینم؟ گفت: کودکی دارم که سراسر شب از گریه‌های او نخوابیدم و اذیت شدم. امام صادق(ع) به وی فرمود: ای یونس! پدرم محمد بن علی از پدرانش از جدم پیامبر خدا(ص) نقل کرد که جبرئیل بر وی فرود آمد در حالی که پیامبر خدا و علی که درود خدا بر آنان باد ناله می‌کردند. جبرئیل گفت: ای حبیب خدا! چه شده که تو را نالان می‌بینم؟ پیامبر خدا(ص) فرمود: دو کودک داریم که از گریه‌ی آنان اذیت شدیم. جبرئیل گفت: صبر کن ای محمد! چرا که به زودی برای این قوم پیروانی برانگیخته می‌شوند که هر گاه یکی از آنان گریه کند، گریه‌اش تا هفت سالگی لا اله الا الله است و وقتی از هفت سالگی گذشت گریه‌اش تا بلوغ، آمرزش خواهی برای پدر و مادرش است و چون از بلوغ گذشت هر کار نیکی که انجام دهد به نفع پدر و مادرش است و هر کار ناشایستی که انجام دهد به زیان آنان نباشد."[9]

این سبک از جهان بینی و این نوع نگاه به تربیت فرزند، تمام رنج‌ها و سختی‌ها اعم از مشکلات روحی و روانی و اقتصادی را برای والدین هموار کرده و به آنها کمک می‌کند که در این مسیر دچار دلزدگی و خستگی نشوند و همه‌ی سختیها را برای بدست آوردن امری مهم‌تر و با ارزش‌تر به جان بخرند.

با توجه به این رویکرد باید نهایت مراقبت را نسبت به این امانت الهی داشت و در جهت شکوفایی استعدادهای او تلاش کرده و تمام سختی‌ها و دشواری‌ها را تحمل نمود و در مسیر تربیت و رساندن فرزند به بالاترین کمالات بندگی استقامت ورزید تا به کمک والدین فاتح قله‌های معنوی و انسانی شود.
____________________________________________________
 

پی نوشت:

[1].کنز العمال،ح 28736

[2].قصص الانبیا، ص194، ح243

[3].مکارم الاخلاق،ج1، ص478،ح 1651

[4].کنز العمال،ج16،ص660،ح‌45435

[5].تحف العقول،ص263،ح23

[www.hisalamat.com .[6

[7]. سلوک با فرزند، ص.ج، ص41

[8].همان، ص42

[9].حکمت نامه‌ی کودک، محمد محمدی ری شهری، ص 27به نقل از کافی، ج6، ص52،ح5



منابع
1.علاء الدین، علی بن حسام ، کنز العمال
2.ابواسحاق نیشابوری، قصص الانبیا، انتشارات زرین
3.رضی الدین طبرسی، مکارم الاخلاق
4.حسن بن علی، ابن شعبه حرانی، تحف العقول
5.ص.ج، سلوک با فرزند، انتشارات تراث
6. محمد، محمدی ری شهری، حکمت نامه کودک،انتشارات سازمان چاپ و نشر دار الحدیث